تقویت نظام اسلامی، اهم تکالیف است
تقویت نظام اسلامی، اهم تکالیف است
تقویت نظام اسلامی، اهم تکالیف است
حجتالاسلام مهدوینژاد: امام خمینی(رحمةاللهعلیه) میفرمایند: «اهم تکالیف الهی، حفظ جمهوری اسلامی است که حفظ آن از حفظ یک نفر ولو آن یک نفر امام عصر(عجلاللهتعالی فرجه) باشد، اهمیتش بیشتر است. چون امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) هم خودش را فدا میکند برای اسلام»// تقویت نظام جمهوری اسلامی، زمینهسازی برای ظهور امامزمان(عجلاللهتعالیفرجه) است. در روایات داریم که توجه و بیتوجهی به این مسائل، ثمرات و عقوباتی دارد.
شناسنامه
عنوان: مراسم هفتگی/ جشن 22 بهمن/ سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
موضوع: اطاعت مطلقه از ولایت مطلقه فقیه
زمان: 22 بهمنماه 1401
مکان: امامزاده سیدجعفرمحمد(علیهالسلام)
معرفتمان را نسبت به ایامالله دهه فجر بالا ببریم
ایام الله دهه فجر و 22 بهمن حقیقتاً از نعمات بزرگ و مغفول برای ماست و شاید به اندازهای که باید به آن توجه داشته باشیم، نداریم. معرفتی که باید نسبت به دهه فجر داشته باشیم، مقداری مخدوش است و مبتنی بر مبانی اصلی و اصیلی که این ایام روی آن استوار شده و به آنها کمتر توجه داریم، هست. بهخاطر همین شاید توجه لازم را به دهه فجر نداشته باشیم. یومالله 22 بهمن هم جای تبریک دارد، هم در درگاه خداوند متعال جای شکر دارد، هم بایستی تعهد و مسئولیت نسبت به این موضوع مهم را مدنظر داشته باشیم.
جایگاه ولایت فقیه
حضرت امام(رحمهاللهتعالیعلیه)، مقام معظم رهبری(حفظهالله) و البته علمای دیگر به عنوان فقهای عصر غیبت، به عنوان اولات امر که امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) شیعه را در دوران غیبت به آنها ارجاع دادهاند، حرفهایی زدند که ما باید روی حرفهای آنها تأمل و تفکر کنیم. بالاخره ما دینمان را از مرجعیت و فقها گرفتیم و در رأس فقها، ولیفقیه قرار دارد که حاکم بر جامعه است. وقتی یک فقیه جامعالشرایط حرفی را میزند، حرفش حجت است. ما که کارشناس نیستیم، نمیتوانیم در حرف یک فقیه خدشه وارد کنیم. ما که سطح علمی و معرفتیمان همتراز با وی نیست که بتوانیم آن حرف را احیاناً رد کرده یا نقدی به آن وارد کنیم. ما طبق نظر عقل و شرع، تابع و مطیعیم. کما اینکه بالاخره هر آدم عاقلی در هر مسئلهای از کارشناس خودش اطاعت و تبعیت میکند، آن هم مسئله پر اهمیتی مثل دین خدا! لذا گاهی عوام حرفهایی در مقابل حرف حجتهای الهی میزنندکه از روی جهالت است.
حجتهای امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) بر شیعیان
لذا کسانی که در هر عصری زعیم امت اسلام میشوند، یا فقیه جامعالشرایطی که ارجاع عمومی شیعیان به آنهاست، اینها «اَشبَهُ النّاس» به امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) و نزدیکترین وضعیت را به ایشان دارند و حضرت بر روی اعمالشان نظارت دارد. چون امام عصر فرمودند: «فَاِنَّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنَا حُجتُاللهِ عَلَیهِم»[1]؛ آنها حجت من بر شمایند، من هم حجت خدا بر آنهایم.
پس امروز امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) حجت بر فقهای ما هستند. البته نه هر فقیهی، طبق روایاتی که بیان شد، در میان همه فقهایی که شرایطش را دارند، یک نفر فقیه، زعیمِ شیعه خواهد شد و او ولایت امور شیعیان را به عهده خواهد داشت.
حفظ نظام اسلامی، اهم تکالیف الهی است// چرا ائمه(علیهمالسلام) را به شهادت میرساندند؟
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) که یک نمونه بارز، تام و تمام این مسئلهاند، بیاناتی در مورد نظام، حکومت و انقلاب اسلامی دارند. هضم حرفهای امام(رحمةاللهعلیه) برای همه آسان نیست، ولی حرفهایی است که باید گفت و شنید و روی آن تأمل کرد. مثلاً جاهایی امام(رحمةاللهعلیه) میفرمایند: «اهم تکالیف الهی، حفظ جمهوری اسلامی است که حفظ آن از حفظ یک نفر ولو آن یک نفر امام عصر(عجلاللهتعالی فرجه) باشد، اهمیتش بیشتر است. چون امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) هم خودش را فدا میکند برای اسلام. همه انبیا(علیهمالسلام) برای احقاق کلمه حق و دین خدا، هم مجاهده کردند، هم جان خودشان را فدا کردند. وجود مبارک پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین(علیهمالسلام) آنها هم همینگونه».
چرا ائمه(علیهمالسلام) را به شهادت میرساندند؟ اهلبیت هم اگر در خانه مشغول نماز و دعا بودند که کسی به آنها کاری نداشت. ولی دنبال سرنگونی حکومتهای طاغوت بودند، در حد بضاعتشان تلاش میکردند، طبق مقتضیات زمان. دنبال احقاق کلمه حق و حکومت اسلامی بودند؛ لذا بنیامیه و بنیعباس اینطور علیه ائمه(علیهمالسلام) اقدام میکردند و همه آنها را به شهادت رساندند.
حفظ نظام اسلامی، از نماز هم بالاتر است
امام در جای دیگر میفرمایند: «حفظ نظام از نماز بالاتر است.» نمازِ واجب، نه نماز مستحب؛ همین نماز واجب، نمازی که ستون دین است، نمازی که اگر کسی نخواند، در روایت میفرماید که مرز بین کفر و اسلام را رد کرده؛ یعنی مرز بین کفر و اسلام نماز است. کسی اگر بینماز باشد، دیگر ادعای اسلام نباید داشته باشد. نماز تا این حد مهم است.
میفرمایند: «حفظ نظام، حفظ جمهوری اسلامی از نماز هم بالاتر است.» هضم این مطلب سنگین است. حتی برای خیلی از مؤمنین و متدینین و آنها عمری با معارف دین سر و کار داشتند هم سنگین است. یعنی چیزی از نماز هم مهمتر است؟ ما شنیده بودیم فقط نماز خیلی مهم است. بله، نماز خیلی مهم است ولی از نماز مهمتر هم هست. گاهی هم به گوشمان خورده، روایت میفرماید: «بُنِیَ الاِسلامُ عَلَی خَمس»؛ اسلام بر پنج چیز پایهگذاری شده: نماز، روزه، زکات، حج و ولایت، بعد آخرش میفرماید: «وَ لَم یُنادَ بِشَیءٍ کَما نُودیَ بِالوِلایَه»[2]؛ هیچ چیزی مثل ولایت نیست. این روایت را شنیدیم و نهایت ترجمهای که از آن میکنیم این است که منظور امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)، ائمه معصومین(علیهمالسلام) و اشخاصی که وُلات امر ما در طول تاریخ بوده و هستند. این اشخاص مهمتر از دیناند، یعنی مهمتر از نماز، روزه، حج، زکات و...
باید بدانیم که حکومت چیست، ولایت چیست، حاکم و ولی کیست، کدام نظام از نماز و جان امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) حفظش بالاتر است؟ و...
اهمیت حفظ حکومت اسلامی در کلام امام خمینی(رحمةاللهعلیه)
امام(رحمةاللهعلیه) جملهای دارند، میفرمایند: «حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) است، یکی از احکام اولیه اسلام است»؛ چراکه ما یک احکام اولیه داریم که به صراحت در موردشان حکم داده شده و یک احکام ثانویه داریم که فقیه از طریق ادله فقهی و اصولی به حکم میرسد و به آن حکم ثانویه میگویند. خیلیها میگویند: مسئله حکومت اصلاً مسئله اصلی نیست، امام(رحمةاللهعلیه) میفرمایند: «نه، مسئله اصلی است. حکومت مسئله اصلی است، از احکام اولیه اسلام است و مُقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است». بعد میفرمایند: «مسئله حفظ نظام جمهوری اسلامی از اهم واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز با آن مزاحمت نمیکند.» یعنی هیچ چیز نمیتواند سر راه این مسئله را بگیرد و بگوید: نه، این الآن مهمتر از حفظ نظام اسلامی است؛ هیچ چیز!
«این معنیاش این است که حفظ جان افراد و حتی حفظ جان خودِ حاکم اسلامی که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه(علیهمالسلام) هم مصادیق این (حکومت اسلامی) هستند، جزء احکام فرعیه اسلام است، حتی حفظ جان امام! اگر امر، بین اینکه امام خودش را برای اسلام و حکومت اسلامی فدا کند که یا جان او حفظ شود یا اسلام و حکومت اسلامی دائر شد، اصل حفظ اسلام و حکومت اسلامی است. حال گاهی حفظ اسلام در قالب حکومت اسلامی است؛ یعنی حکومت اسلامی به معنای حقیقی هست که او جانش را فدای حکومت و اسلام میکند، گاهی هم حکومت اسلامی مستقر نیست، ولی اسلام که مستقر است. برای اینکه اسلام از بین نرود و اسلام حفظ شود، او جانش را فدای اسلام میکند».
از اصل دین محافظت کنیم
اصول دین مهمتر است یا فروغ دین؟ اصول دین مهمتر است. نماز در اصول دین است یا در فروع دین؟ در فروع دین است. حج، زکات و سایر اعمال عبادی در فروع دیناند، چراکه اینها اعمالاند. میفرماید: «اَلصَّلوةُ عَمودُ الدّین»[3]؛ نماز عمود و نگهدارنده دین است. دین یک مجموعه است که یکی از احکام آن نماز است و اهمیت زیادی دارد، چرا که ستون دین است، اگر شما این ستون را نداشته باشید، خیمه میخوابد. پس دین یک خیمه است که نماز ستون آن است. اگر این ساختمان ستون نداشته باشد فرومیریزد. همه ساختمان که ستون آن نیست، اما نقش ستون خیلی مهم است. حفظ کل دین و نظام و مجموعه از حفظ ستون واجبتر است. اینها به هم پیوستهاند. این واضح است که اهمیت کل از اهمیت جزء بیشتر است، ولی ممکن است نقش یک جزء مثل نماز در حفظ این مجموعه خیلی زیاد باشد.
کل چیست؟ کل، حکومت اسلامی، احکام و حاکم اسلامی است که اینها مفاهیم اصلی و مهماند. حکومت اسلامی یعنی مجموعه همه دستورات که یکی از آنها نماز است. میفرماید: «حفظ این حکومت و مجموعه بالاتر از حفظ نماز است» اینکه خیلی طبیعی است. حفظ کل از حفظ جزء واجبتر است؛ این به معنای تقابل جزء و کل نیست که بگوییم ما جزء را جلوی کل گذاشتیم و همه دین نماز است. نماز نقش مهم و کلیدی دارد، اگر نماز نباشد شما از دین خارج میشوید، اما اگر نماز بخوانید ولی ولایت را قبول نداشته باشید، این نماز طبق روایات فایدهای ندارد. پس معلوم میشود نماز، اصلِ اصل نیست.
ولایت فقیه، مطلقه است
در اصول دین توحید، نبوت و امامت داریم، در توحید باید از «الله» اطاعت کنیم، در نبوت باید از رسول(صلیاللهعلیهوآله) و در امامت باید از اولی الامر اطاعت کنیم. اگر اصول دین درست باشد به مسئله ولایت میرسیم. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الأَمْرِ مِنْکمْ»[4] در نهایت به ولایت میرسیم. ولایت هم منقطع نیست، بلکه متصل است؛ یعنی ولایت «الله»، ولایت رسول و ولایت اولی الامر.
ولایت مطلقه است، مقیده نیست. یعنی خدای متعال ولایتش را به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) تفویض کرده، پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) هم به امامان بعد از خودشان و امام معصوم هم در زمان غیبتش به نائب خود تفویض کرده است. در همه اموری که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله)، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و سایر ائمه(علیهمالسلام) در امورات اجتماعی میتوانستند اعمال ولایت کنند، ولی فقیه هم میتواند اعمال ولایت کند. قبلاً توضیح داده شده که فقط در امور اجتماعی است.
اصل امامت از مهمترین اصول دین
اصول دین حاکم بر فروع دین است. مهمترین اصول، امامت و ولایت است که اگر نبود، نبوت هم لطمه میدید. اینکه در روز غدیر آیه نازل شد: «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»[5]؛ اگر ابلاغ ولایت نکنی، رسالتت را انجام ندادهای و اکمال دین با ولایت است؛ یعنی اگر نبوت باشد و ولایت نباشد، دین ناقص است.
ولایت، امام معصوم(علیهالسلام) است که در دوران غیبت، ما را به ولایت فقیه امر میکند. پس ولایت، اصل است. امام خمینی(رحمةاللهعلیه) میفرمایند: «حفظ حکومت اسلامی از نماز بالاتر است. از حفظ جان یک نفر ولو آن یک نفر، حضرت امام عصر(عجلاللهتعالیفرجه) باشد باز بالاتر است. برای اینکه آنها هم جانشان را فدای اسلام و حکومت اسلامی میکنند».
مصداق اولویت حفظ حکومت اسلامی از منظر قرآن
حاج آقای قرائتی زمانی میفرمودند: این حرف امام خمینی(رحمتاللهعلیه) خیلی برایم سنگین بود، یک روز به فکر فرورفتم که چگونه حفظ جمهوری اسلامی از نماز بالاتر و واجبتر است؟ به منزل رفتم و قرآن را باز کردم سوره جمعه[6] آمد، سوره را که باز کردم این آیه آمد: «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا»[7]؛ ای رسول ما تو داشتی نماز جمعه میخواندی یک دفعه یک کاروان وارد مدینه شد، صدای دُهُل و ساز و... آمد. مردم یکییکی نماز را رها کرده و به دنبال خرید رفتند و تو را تنها رها کردند: «وَتَرَکُوکَ قَائِمًا». آقای قرائتی فرمودند: قرآن نمیفرماید: «و تَرکو الصّلوه»، میفرماید: «و تَرَکوکَ» یعنی تو که ولی و حاکم بودی، تو را رها کردند و رفتند. اینجا معلوم میشود که حاکمیت، حاکم و حکومت از نماز بالاتر است. خدا با مؤمنین دعوا میکند که چرا شما حاکم و ولی مسلمین را رها کردید. چون نماز جمعه را حاکم میخواند.
معنای ولایت فراتر از ولایت معنوی است
حکومت به جهت اقامه دین برپا شده است. به مجموعه دستورات دین حکومت میگویند و ولایت هم مهمتر از همه اجزای دین است. حال این ولایت یعنی چه؟ ولایت به معنی سرپرستی معنوی است؟ برویم نزد حضرت آقا(حفظهالله) که دعا کنند، یابن رسولالله، دعا کنید شما ولایت معنوی دارید دعایی روی قند بخوانید تا مریض ما شفا پیدا کند! آیا منظور فقط ولایت معنوی است؟! خیر، ولایت به معنی سرپرستی بر جان و مال است. مگر پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در روز غدیر نفرمودند: «اَلَستُ أولی بِکُم مِن أنفُسکُم»[8]؛ آیا من بر جان و مال شما اولی نیستم؟ قرآن هم میفرماید: «النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[9].
پس موضوع، سرپرستی حکومت است؛ اگر حکومت نباشد حرفی از مال و جان نیست. وقتی حرف از جان و مال است یعنی حکومت هست. وقتی حکومت شد، ولایت هست. وقتی ولایت را معنا میکنیم، به معنای حاکمیت باید معنا کنیم. بنیامیه خیلی تلاش کردند تا ولایت ائمه(علیهم السلام) را در ولایت معنوی محدود کنند؛ یعنی بروید پیش حسینبنعلی(علیهالسلام) تا دعا کند و مریضتان شفا پیدا کند. بنیعباس هم همین کار را میکردند. مگر مأمون با امام رضا(علیهالسلام) چه کرد؟ تازه او که میخواست علیالظاهر حاکمیت را به امام بدهد و امام را بدنام کند، امام به آن معنا خودشان نپذیرفتند ولی خواست مرتب جلوههای معنوی امام رضا(علیهالسلام) را برجسته کند، مثلاً کرسیهای علم میگذاشت که بگوید ایشان خیلی عالم است ولی سیاست و حکومتداری کار ماست. پسر پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) است، ولی حکومت که کار ایشان نیست.
هدف از ولایت و حکومت، اقامه دین است
وقتی حرف از ولایت میزنیم، منظور، معنای تام و تمام آن یعنی حکومت است؛ یعنی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بر مسند بنشینند. غیر از چهار سال و اندی از حکومت امام علی(علیهالسلام) و امام حسن مجتبی(علیهالسلام) که چند ماه حاکم بودند، دیگر اثری از ولایت به معنای حاکمیت را در بین ائمه(علیهمالسلام) نمیبینیم. «اَزالَتکُم عَن مَراتِبکُمُ الَّتی رَتَّبَکُمُ اللهُ فِیها»[10]؛ ائمه(علیهمالسلام) را از مقام و موقعیت خود زائل کردند.
پس اصل ولایت، حکومت است. به فقیه هم که میرسد، همین حکومت میرسد؛ چراکه باید دین اقامه شود. هدف از ولایت (حکومت) اقامه دین است؛ «الَّذینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ»[11]. حالا که حکومت به دست شما افتاد، «أقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ».
پس مسئله حکومت است. حکومتِ آن فقیهی که امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) در روایت فرمودند: من شما را به او ارجاع میدهم. امام صادق(علیهالسلام) هم فرمودند: تخلف از امر فقیهی که ما منصوب کردیم، تخلف از ماست و تخلف از ما تخلف از خداست و این شرک بالله است.
هیچ جای شکی نیست!
کاملاً مسئله را حل کردند و تحویل دادند. اگر کسی بازهم شک دارد، باید به خودش رجوع کند چراکه دیگر جای شک نیست. فقط سختی آن این است که شما وقتی به امام معصوم(علیهالسلام) میرسید چون معصوم است و هیچ خطا و هیچ عیب و ایرادی ندارد، میگویید چشم، هر چه شما میگویید درست است که البته خیلیها همین را هم نگفتند؛ یعنی وقتی در تلاطم سختیها و فتنهها بیفتید، امام معصوم هم اگر باشد شک میکنید، چون عقل آدم دیگر نمیکشد.
امام معصوم(علیهالسلام) میگوید: دوران غیبت یک ذره سختتر است من میگویم از فقیه جامعالشرایط تبعیت کنید. با این وجود خیلی سختتر میشود! چراکه خیلیها به عقل خودشان بیشتر از عقل ولیشان اعتماد دارند. همه چیز را امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) بیعیب و نقص به ما داده و فرمودهاند اینگونه باید تبعیت کنید. بنابراین دیگر گمراهی و گیجی ندارد.
از کدام نظام باید تبعیت کرد؟
قاعدتاً نه هر نظامی، نظامی که ما از آن حرف میزنیم، منظور نظام اسلامی است. نظامی که چارچوب و محتوایش اسلام و ولایت باشد. یعنی مبنای حکومت برای تحقق احکام خدای متعال، قرآن و اسلام، پایهگذاری شده باشد. شاکله و نظامش توحیدی و ولایی باشد؛ یعنی دیکتاتوری و سلطنتی نباشد، بلکه ولایی باشد. ولایی یعنی چه؟ یعنی از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) شروع شده و به امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) رسیده، ایشان هم در زمان غیبتشان به فقها ارجاع داده و فقیهی در رأس حاکمیت قرار گرفته است.
نظام؛ نظم تشکیلاتی این حکومت اینطور است که در رأس آن ولیفقیه قرار گرفته که اگر این فقیه را دنبال کنیم، به پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میرسد و ولایت فقیه در آن سلسله است. پس در رأس این هرم، ولایت فقیه است و بعد شاکله حکومت، قوانین آن منطبق بر دستورات اسلام است و فقها بر مباحث حقوقی و فقهی نظارت دارند که مخالف با دستورات اسلام نباشد. ملاک و معیار، ایمان و تقوا برای انتخاب مدیرانی که در جامعه قرار میگیرند. شکل انتخاب، شکل اسلامی باشد. مردم طبق دستورات، قوانین و قواعد اسلامی سهیم باشند. همه اینها شکل اسلامی دارد.
مردم همیشه نشان دادند که نظام را دوست دارند// نارضایتی از حکومت، نتیجه تبعیت نکردن از ولی فقیه
حالا ممکن است بگویید پس چرا وضع اینگونه است و مردم گاهاً ناراضی هستند؟ پاسخ این است که هر قانونی که درست عمل نکنید جواب نمیدهد. هم خیلی از دستورات به درستی انجام نمیشود، هم از خیلی از اوامر ولیفقیه توسط مسئولین و گاهی مردم تبعیت نمیشود. قانون آنطور که باید اِعمال شود اِعمال نمیشود. هوای نفس و فساد و خیلی چیزهای دیگر هست، مردم در انتخاباتشان اشتباه میکنند. مثلاً کسانی میآیند که اینگونه میشود. البته عمده مردم به حرف ولیفقیه گوش میدهند، یعنی عمده مردم خیلی بهتر از مسئولیناند. مسئولین خوب هم وجود دارد ولی چون عمده مسئولین در جمهوری اسلامی گوش به حرف ولیفقیه نمیدهند، اما مردم خیلی گوش میدهند، نمونه آن همین امروز(۲۲ بهمن). مردم اگر جایی گیج میشوند به خاطر رفتار بعضی از مسئولین است که در ذهن مردم شبهه ایجاد میکنند. نظام وقتی شاکلهاش اسلامی و توحیدی هست، جان هم برای این اسلام باید داد.
مصلحت اندیشی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بعد از رحلت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)
وقتی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به امامت رسیدند، خیلی از اتفاقاتی که زمان قبل از ایشان افتاده بود، صراحتاً خلاف دستورات شرع بود ولی ایشان نتوانستند اصلاح کنند. نیرو و تعهد کافی نبود، چراکه بعد از 25 سال جریانات، انحرافات و افکار دیگر تغییر کرده بود. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) خیلی تلاش کردند، خیلی کارها انجام دادند که حق را برگردانند، ولی خیلی چیزها همانطور ماند. اگر ما در حکومت امیرالمومنین(علیهالسلام) بودیم میگفتیم: یا امیرالمؤمنین(علیهالسلام)، شما مثلاً این اشتباهات را میکنید و حکومتتان اینطوری است، پس این حکومت ارزشی ندارد، پس دستورات را گوش ندهیم!
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) با اینکه اتفاقات بعد از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) از جمله غصب خلافت را قبول نداشتند، (خطبههایشان در نهج البلاغه است) چون دیدند ظرفیت اجتماعی نیست و نمیتوانند چیزی را تغییر دهند، سکوت کردند و جاهایی که امکان داشت به خلفا مشورت میدادند. حضرت میفرمودند: اگر الآن ما درگیر شویم از یک طرف روم و از طرف دیگر دشمنان ما سر حکومت نوپای اسلامی میریزند و آن را تکه پاره میکنند و اثری از اسلام نمیماند. از این جهت حضرت سکوت کردند.
اهمیت تشکیل حکومت اسلامی
زمان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم از این اتفاقات میافتاد، حضرت فرد مناسبی برای منصب فرمانداری و استانداری نداشتند، ولی تمام تلاششان را به کار بردند تا امور امت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را اصلاح کنند. حفظ این سلسله و حکومت از نماز واجبتر است و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم برای اقامه حکومت اسلامی، جانشان را فدا کردند؛ «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ»[12]. قسط و عدل برای حکومت است. اکنون در جامعه ما کار به ولی فقیه رسیده که در همان سلسله است و مسئله بسیار مهمی است. این همان نظام اسلامی است که امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) که میتوان به جرأت گفت در تاریخ تشیع، بعد از ائمه معصومین در بین فقهای شیعه در طول تاریخ غیبت و در دوران حیات ائمه معصومین بینظیر بودند؛ بهعنوان فقیه جامعالشرائط جان را کف دست گرفتند و چهارده سال تبعید شدند تا این انقلاب را به پیروزی برسانند
جان حاکم اسلام هم فدای اسلام
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) با مجاهدت در راه انقلاب، جان خود را دادند. درست است که ایشان را نکشتند ولی شهید غیرمقتول هم داریم، کسی که در راه خدا مجاهدت میکند شهید است. یک فقره مجاهدت ایشان، این است: «یُرجَحُ مِدادُ العُلَماءِ عَلی دَمِ الشُّهَداءِ»[13] قلم و یک کلمه که ایشان مینوشت، از خون شهدا بالاتر است. رهبری فرمودند: «من جان ناقابلی دارم که کف دست گرفتم و در این راه فدا خواهم کرد» مطلب بسیار مهم و نوعی حجت است، که نائب امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) بگوید من جانم را فدا میکنم. همچنین نظامیان جلوی امام(رضواناللهتعالیعلیه) این شعار را که: «ما همه سرباز توییم خمینی» سرمیدادند، ایشان گفتند: «نه من سرباز شما هستم و نه شما سرباز من؛ همه سرباز خدا هستیم». امام حاکم اسلامی بود و ذوب در اسلام و با اینکه حقیقتاً همه سرباز ایشان بودند و برای ایشان جان میدادند، یادآوری میکنند که هدف من نیستم و جان منِ حاکم اسلامی هم فدای اسلام باد.
ولایت ذوب در حکومت است
در دیدار نظامیان با رهبری، به ایشان میگفتند: الله اکبر، جانم فدای رهبر. مقام معظم رهبری فرمودند «نگویید جانم فدای رهبر، بلکه جان ما باید فدای اسلام شود» از آن به بعد همه میگویند: الله اکبر، پاینده رهبر. این هدف بسیار مهم است و نباید گم شود. اگر لازم شد، حتی جان حاکم اسلامی هم باید فدای اسلام شود. امام حسین(علیهالسلام) میفرمایند: «إن کان دین محمّد لم یستقم الّا بقتلی فیا سیوف خذینی»[14]؛ اگر دین جد من جز با کشته شدن من قوام پیدا نمیکند، پس ای شمشیرها مرا فراگیرید؛ یعنی جان من که حاکم علیالاطلاق اسلام هستم، هم فدای دین، ولایت و حکومت. با اینکه یزید به جای حضرت در مسند حکومت بود و آن را غصب کرده بود، ولی حاکم اصلی و حقیقی امام بود. دلیل یکسان دانستن ولایت و حکومت این است که ولیّ هم جانش را فدای ولایت، حکومت و اسلام میکند.
مردم فدای امام، امام فدای اسلام
اسلام یک حکومت و یک دین فردی نیست، بلکه دین اجتماعی است. امکان ندارد در اجتماع اسلامی، حکومت وجود نداشته باشد. مسیحیها و یهودیان حکومت داشته باشند ولی اسلام دین فردی باشد و فقط به عبادت و گوشهنشینی محدود شود! وقتی از حکومت صحبت میکنیم یعنی تمام اسلام. ممکن است در شرایطی، حفظ جان حاکم جامعه با حفظ اصل اسلام برابری کند؛ باید همه فدا شوند تا امام جامعه بماند. این مطلب در معارف ماست؛ «بِأبی أَنْتُمْ وَ اُمّی وَ أهْلی وَ مالی وَ اُسْرَتی»[15]؛ جان و مال و خانواده و آبرویمان را فدای معصومین میکنیم که از خداوند، دین و حاکمیت جداشدنی نیستند. ولی گاهی معصومین جانشان را برای حفظ اسلام فدا میکنند. جایگاه اصلی اسلام، حکومت است که از آن گرفتند.
حفظ جان پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در لیلهالمبیت
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در لیلهالمبیت جای پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) خوابیدند، به دلیل مقام پیامبری و اهمیت بالای آن بود و هم به این دلیل که پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) حاکم شرع بودند و حکم خداوند به دست پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) بود. ایشان در آن شب از خانه به قصد سفر به مدینه برای تشکیل حکومت بیرون رفتند. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) چه مردم او را بپذیرند و چه نپذیرند، از طرف خدا حاکم است. ایشان نمیتوانستند با توسل به زور، بر مردم اعمال ولایت کنند. اگر مردم ایشان را نپذیرفتند، خودشان ضرر کردند و جهنمی شدند. حکومت اسلامی آنقدر مهم است که امام جانش را فدا میکند. مقام معظم رهبری میفرمایند: جان من فدای این همه شهید که میروند و جانشان را فدا میکنند.
جمهوری اسلامی حَرم است
مبنای حکومت اسلامی، رئیسجمهور، وزیر یا وکیل نیست، بلکه اینها مسئولین و در واقع بخشی از حکومتاند. بنده چند سال پیش تعبیر «جمهوری اسلامی مثل کعبه است» را عرض کردم؛ اگر در آن بت باشد باید بتها را بیرون بریزیم، نه اینکه کعبه را خراب کنیم! پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) دور همین کعبه که پر از بت بود، طواف میکردند. کعبه مقدس است. حاج قاسم میگوید: جمهوری اسلامی حرم است، ایران حرم است؛ یعنی مصالح امت اسلام، بقای قرآن، دین و حرمها به جمهوری اسلامی بستگی دارد. تلاش برای حفظ این حکومت و نظام از نماز و از جان ولیّ خدا بالاتر است، اجر دنیوی و اخروی بسیاری دارد؛ ثواب قدم برداشتن در راهپیمایی 22 بهمن از همه زیارتها بالاتر است و قابل مقایسه نیست، چراکه حفظ اصل اسلام و اصل دین است. بنده فتوا نمیدهم، روایت هم نقل نمیکنم، بلکه بیانات امام(رضواناللهتعالیعلیه) را بیان و تحلیل میکنم.
دهه فجر زمینهساز و بستر ظهور// اهمیت شرکت در راهپیمایی 22 بهمن
مقام معظم رهبری که نائب امامزمان(عجلاللهتعالیفرجه) هستند، میگویند باید دهه فجر را مثل نیمه شعبان جشن گرفت. یعنی در این زمانه اگر میخواهید نیمه شعبان را احیا کنید، دهه فجر را گرامی بدارید. چون امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) در این بستر ظهور میکنند و در واقع ایشان را صدا میزنید. تقویت نظام جمهوری اسلامی، زمینهسازی برای ظهور امامزمان(عجلاللهتعالیفرجه) است. در روایات داریم که توجه و بیتوجهی به این مسائل، ثمرات و عقوباتی دارد.
اکنون برخی افراد، به دلیل نارضایتی از گرانی با دهه فجر یا 22 بهمن لج میکند و به این دو مناسبت توجهی نمیکند، در صورتی که این موضوعات هیچ ربطی به هم ندارند. اگر به دهه فجر یا راهپیمایی 22 بهمن بیتوجهی کنیم، نه تنها چیزی درست نمیشود، بلکه بدتر هم میشود؛ چرا که با این کارها، نظام اسلامی را تضعیف میکنیم. گاهی رفتن به زیارت، لازم است ولی یک عمل فردی است و اگر نرویم، اسلام لطمه نمیبیند. ولی اگر در راهپیمایی 22 بهمن شرکت نکنیم، این اسلام است که لطمه میبیند. این تعظیم ولایت است و دقیقاً مسئله همین است. در روایت آمده انفاق در راه خدا و ولایت، اجر دنیوی و اخروی چندین برابر دارد.
آرزوی همه انبیا و امامان
همه انبیا میخواستند حکومت اسلامی داشته باشند؛ پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) میخواستند چنین حکومتی داشته باشند اما نداشتند. با اینکه حکومت تشکیل دادند. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) هم میخواستند، با اینکه حکومت تشکیل دادند اما چنین حکومتی نداشتند. به این دلیل میگویم که مردم در سرما و گرما به امر ولی خود که 1400 سال فاصله دارد، به صحنه میآیند. در زمان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) حضرت حرف میزدند، مردم نمیرفتند، امام حسن(علیهالسلام) حرف میزدند، مردم نمیرفتند، پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) حرف میزدند اما بعضاً مسلمانان اطاعت نمیکردند. برای نمونه جنگ اُحد را بررسی کنید.
اجری بالاتر از حفظ جان سیدالشهدا(علیهالسلام)
ببینید این انقلاب چه کرده و مردم چقدر خوب و ولاییاند، اصلاً قابل مقایسه نیست. اجرِ «لاتعد و لاتحصی» یعنی اجر بیشمار را به کسی دادهاند که امروز برای تثبیت اصل اسلام و حکومت اسلامی به راهپیمایی رفته است. اجری بالاتر از حفظ جان سیدالشهدا(علیهالسلام) به او دادهاند. ممکن است پذیرفتن این حرف بدون تحلیل مقداری سخت باشد.
اگر کسی بیتوجهی کند، نه اینکه علیه انقلاب و نظام خیانت کند؛ فقط بیتوجهی کند، مرتکب معصیت شده است. باید مشی در مسیر حق داشته باشید.
اگر در راه برآوردن حاجت ولیّ خدا تلاش نکنیم، چه میشود؟
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «أنفِقْ و أیقِنْ بالخَلَفِ»[16]؛ انفاق کن و یقین داشته باش برمیگردد. مؤمن هستی، انفاق کن و یقین داشته باش که برمیگردد. حال ذیل همین روایت، حضرت میفرمایند گمان نکنید اگر گفتم انفاق کنید و نکردید، کار تمام است. بعداً به خاطر عدم تبعیت هم، جرم مرتکب میشوید. «اِعلَمْ أنّهُ مَن لَم یُنفِقْ فی طاعَةِ اللّه ِ ابتُلیَ بأن یُنفِقَ فی مَعصیَةِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ»؛ بدانید، اگر کسی در راه اطاعت خدا انفاق نکند، حتماً به معصیت خدای متعال مبتلا خواهد شد. یکی از اساتید میفرمود آقایی نزد من آمد و گفت: آقا من خیلی زحمت کشیدهام و نان حلال سر سفره بردهام، اما نمیدانم چرا بچهام سیگاری شده است. ایشان میگفت سؤال کردم آیا جایی بوده که باید در راه خدا خرج میکردید اما نکردید؟ گفت: بله، زیاد پیش آمده، گفتم: خب همین است دیگر. الآن باید در راه معصیت خدا خرج کنید، یعنی پول شما خرج سیگار فرزندتان میشود. باید پول میدادید تا فرزندتان به راهیان نور برود، حالا که ندادید، باید جوانتان را در جای دیگری جمع کنید. قانون دنیا این است.
حضرت در ادامه میفرمایند: «و مَن لَم یَمشِ فی حاجَةِ وَلیِّ اللّه ِ ابتُلِـیَ بأن یَمشیَ فی حاجَـةِ عَـدُوِّ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ»[17]؛ هر کس در راه برآوردن حاجت ولی خدا قدم برندارد، مبتلا میشود که در راه برآوردن حاجت دشمن خدا قدم بردارد.
عاقبت پیروی نکردن از امر ولی
سخن ولی، امر و فرمان است. عدهای وقتی امام جامعه حرف میزند، گوش نمیدهند. به امر ولی خدا توجه نمیکنند، به طور مثال میگوید: من تا به حال رأی ندادهام، تا به حال در راهپیمایی شرکت نکردهام، خب معلوم است که فرزند شما در راهپیماییهای علیه نظام شرکت میکند. اگر در راه برآوردن حاجت ولیّ خدا حرکت نکنید، هر چقدر هم که نماز بخوانید و روزه بگیرید اما امر ولی خدا را زمین گذاشته باشید، با همین نماز و روزه روزی کاری میکنید که آمریکا و اسرائیل خوشحال میشوند و قلب امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) را ناراحت میکنید. مگر این موارد در تاریخ نبوده است؟! اینها مسائل مهمی است. هر قدمی که در راهپیمایی اربعین برای زیارت امام حسین(علیهالسلام) برمیدارید، برای حفظ ولایت و ایجاد تمدن بزرگ اسلامی و تقویت جمهوری اسلامی است، اگر بفهمیم، قدم صدق است. راهپیمایی 22 بهمن نیز همین است. کربلا اگر مانده است و راه آن باز شده، به خاطر جمهوری اسلامی است.
مدیون انقلاب اسلامی هستیم
باید انقلاب را حفظ کنیم و پای انقلاب بایستیم. آنهایی که در راهپیمایی به صحنه نیامدند و بیتوجهی کردند خسارت بزرگی کردند. مرحبا به مردم، امروز در کل کشور چه کردند. چه حماسهای شد، با این همه مشکلات! این همه مشکلات اقتصادی، معیشتی، مسئولینی که بعضاً ضعیفاند، با این همه بحران؛ اما مردم اینها را از هم جدا و در راهپیمایی شرکت میکنند. ما باید ظریفتر و عمیقتر باشیم. دهه فجر سال آینده باید حداقل به اندازه دهه محرم و دهه ولایت برایمان مهم باشد. خانهدار، بچهدار، مغازهدار و... همه مردم با هم. ما هرچه داریم همه از انقلاب اسلامی است.
اهمیت روضه در کلام امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه// روضه، محل تمدید ولایت امام زمان
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) فرمودند: «ما هرچه داریم از محرم و صفر داریم»، «این روضهها و گریهها باعث این انقلاب شد». مردم پای روضههای امام حسین(علیهالسلام) نشستند و دیدند که امام حسین(علیهالسلام) زیر بار ظلم نرفت. امام حسین(علیهالسلام) کشته شد، اما تن به ذلت نداد. امام در همین روضهها یک یاحسین گفت و مردم آمدند. فرمودند: «این مجالس روضه و گریه آدمساز است». برای حفظ انقلاب این روضهها اصل است. امام چهارده سال در نجف برای این انقلاب تضرع کردند. هیچکس در طول دوران مبارزه تا آخر عمر امام، گریه ایشان را ندید مگر در روضه امام حسین(علیهالسلام)؛ دیگر ملاحظه هیچ چیز را نمیکردند. مقابل تلویزیونهای دنیا طوری گریه میکردند که شانههایشان میلرزید. میفرمودند: «همه چیز از این روضهها و گریههاست حتی خود امام حسین(علیهالسلام) را نیز همین روضهها و گریهها حفظ کرده است». اگر روضه و گریه من و شما نباشد ما امام حسین(علیهالسلام) را از دست میدهیم. ما بیامامحسین(علیهالسلام)، بیآقا، بیصاحب و بیراه میشویم، گم میشویم. هفتهای یک بار دور هم جمع میشویم که راه را گم نکنیم، که دلهایما و چشمهایمان را جلا دهیم؛ از این همه گناهی که در طول هفته ما را فراگرفته است. میآییم تا ولایت خود را با امام زمان(عجلاللهتعالیفرجه) و امام حسین(علیهالسلام) ثبت و تمدید کنیم.
بیوفایی و خیانت مردم کوفه نسبت به امام
مردم کوفه امام حسین(علیهالسلام) را برای ییلاقات به کوفه دعوت نکردند، امام را برای اینکه مدتی به عنوان میهمان آنجا تشریف داشته باشند هم به کوفه دعوت نکردند، بلکه مردم امام حسین(علیهالسلام) را دعوت کردند تا بر آنها حکومت کند. میدانید چرا داغ قصه امام حسین(علیهالسلام) آدم را میکشد؟ به این دلیل که دعوت کردند تا حکومت کند، اما خودشان امام را کشتند. گفتند: شما بیایید امیر باشید و آقایی کنید، وقتی حضرت آمدند، زن و بچه ایشان را اسیر کردند. اینها درد است... اگر یک آدم معمولی به مسافرت آمده بود و در راه به کوفه هم آمده بود و در آنجا این بلا را بر سرش میآوردند، خیلی بد بود، ولی امام را برای حکومت دعوت کردند.
تصور کنید، مردم امام خمینی(رحمتاللهعلیه) را میخواستند، چقدر برای آمدن امام کشته شدند، وقتی امام آمدند مردم چه استقبالی کردند! تصور کنید، مردم کوفه همینطور دعوت کردند، وقتی امام حسین(علیهالسلام) آمدند، در لشکر عمرسعد سیهزار نفر یا به نقلی 120هزار نفر جمع شدند. این است که مردم کوفه مورد لعن قرار گرفتند.
امام فرمودند: شما خودتان مرا دعوت کردهاید. اینها نامههای شما است. امام اسم آنها را گفتند. امام به مصاف این جمعیت آمدند. آنها عهد خود را شکستند و با امام کاری کردند که امام زینالعابدین(علیهالسلام) فرمود: ای کاش مادرم مرا به دنیا نیاورده بود و من نمیدیدم چگونه با حجت خدا عمل میکنند.
[1]. بحارالانوار، ج53، ص181، ح 10.
[2]. الکافی، ج 2، ص 18.
[4]. سوره نساء، آیه 59.
[5]. سوره مائده، آیه 67.
[6]. تلفظ صحیح آن «جُمُعه» است نه جُمْعه. عرب به کل هفته میگوید: جُمْعه، به روز هفتم میگوید: جُمُعَه، «یوم الجُمُعه».
[7]. سوره جمعه، آیه 11.
[8]. بحار الانوار، ج 21، ص 387.
[9]. سوره احزاب، آیه 6.
[10]. فرازی از زیارت عاشورا.
[11]. سوره حج، آیه 41.
[12]. تعبیر دانشمند مسیحی، جرج جرداق
[14]. شعری منسوب به امام حسین(علیهالسلام).
[15]. زیارت جامعه کبیره.
[16]. بحار الأنوار، 96/ 130/ 57.
[17]. بحار الأنوار، 96/ 130/ 57.